یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۰۳

تحقيق: در ميان آشوب و هرج و مرج، من مي‌دانم كه همه ما در اينجا

۳ بازديد
تحقيق: در ميان آشوب و هرج و مرج، من مي‌دانم كه همه ما در اينجا

من بهترين همسايه‌ها رو دارم. من در تابستان امسال به خانه پدر و مادرم رفتم و از يك لحظه نادر با تمام بچه‌هاي من در همان مكان لذت بردم, زماني كه يك تلفن از همسايه من گرفته بود تا يخ درست كند, آب را روي كف آشپزخانه پخش مي‌كرد, از اتاق نشيمن عبور مي‌كرد و به زيرزمين مي‌رفت تا كي بداند چقدر طول مي‌كشد. بنابراين ليزا و نيمي از آن محله, در وسط شب, در حالي كه تا قوزك پا در آب فرو برده بودند, در حال خشك كردن آشپزخانه در حال نابودي بودند, در حالي كه آب را به داخل خانه مي‌ريختند و به من مي‌گفتند كه در آينده يك چهره چيني وجود دارد (هميشه يك چهره چيني وجود دارد) كه بستگان دور از آن‌ها به خوبي همسايگان نزديك نيستند. من انتخاب كردم كه در اين محله زندگي كنم, به خاطر اعداد. من جمعيت شناختي و نمرات امتحان مدرسه ابتدايي را دوست داشتم. من هيچ ايده‌اي نداشتم كه واقعاً چه كسي در خانه‌هاي اطراف ما زندگي مي‌كند تا اينكه يك قرص نان zucchini در صندوق پستي خود به نام neighbor Kai - هوا در طول سال‌ها به دخترانشان تحويل داده شد و بچه‌هاي من آن ظروف پر از برنج چسبناك سياه و babaganoush cold را به دختران خود بازگردانده اند. همه همسايه‌ها به نوبت به سگ ما نگاه مي‌كنند. همه به كميته‌هاي مدارس يكديگر كمك كرده‌اند. ما همه تخم‌مرغ, شكر, غذاي سگ, pins, cellos, چمدان‌ها, belts, belts, پمپ‌هاي دوچرخه, تكاليف, كتاب‌هاي درسي, و چيزهاي ديگر را گرفته‌ايم. Childr

به اشتراك گذاشته شده‌است. هنگامي كه بچه‌ها در اولين روز مدرسه در مدرسه table.On در آشپزخانه لم دادند، بزرگسالان بسياري از فنجان‌هاي چاي در آشپزخانه را به اشتراك گذاشته‌اند. اين همه دوستي قديمي است. خبر خيلي زيادي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد. بنابراين خيلي رقابتي در مورد كودكانمان كه بايد انجام دهند. امسال سال عالي است! مادر جين و من از معلم علوم كامپيوتر براي گرفتن سلفي در كلاس انتقاد مي‌كنم، "آيا شما دوتا مشكل وجود داريد؟" اما بعد از ۱۶ تا ۱۷ سال با هم، اين والدين دوستان فرزندانم هم اكنون دوستان من هستند. وقتي كه مدير سابق مدرسه ابتدايي ما به كلاس انگليسي AP مي‌رود، نيمي از والدين سعي مي‌كنند معلم جديد را ملاقات كنند تا مدير قديمي ما، دوست قديمي ما را در آغوش بگيرند. پدرم مي‌گويد كه يك چهره چيني وجود دارد (هميشه يك چهره چيني وجود دارد)كه بستگان دور از آن‌ها به خوبي همسايگان نزديك نيستند. من از اين احساس لذت بردم كه سرانجام جايگاه خودم در جامعه را پيدا كردم و در نهايت weeks هفته‌هاي اخير را در دانشگاه ميشيگان پيدا كردم، جايي كه در دانشگاه ميشيگان به عنوان مدرس درس مطالعات آمريكايي / آرام را تدريس مي‌كنم. برنامه‌هاي درسي كه من آماده كرده‌ام، در حالي كه دانشجويان و من در مورد اين حوادث و حوادث ديگر در سراسر كشور بحث و گفتگو مي‌كنيم، كنار گذاشته مي‌شوند. من نگران هستم وقتي دانش آموزان مي‌گويند اين يك معامله بزرگ نيست چون به آن عادت دارند، چون خوب نيست كه به اين چيزها عادت كنيد. با اين حال، ديدن دولت و اعضاي هيات‌علمي در كنار دانش آموزان براي محكوم كردن اين آگهي‌ها، براي آموزش دادن به دانش آموزان كه به اين جا در دانشگاه تعلق دارند دلگرم‌كننده بوده‌است، و اين جامعه آن‌ها است. مثل هر كس ديگري، من انتخابات را از طريق

لنز تجربه خودم. خانواده من و من از لحاظ مالي از ورشكستگي careless ديگران - دو بار خسارت مالي دريافت كرديم. من هدف ديگران و gaslighting ديگران بوده‌ام، و به شدت تهديد به دستگيري شده‌ام. من در سمت ديگر خاطرات ناقص مردم بوده‌ام و fact را ناديده گرفته بودم. من توسط كارفرمايان به كار گرفته شدم و به هيچ دليل مشخصي كه صاحب كسب‌وكار كوچكي بودم كه زماني كه پول به شدت شلوغ بود - هميشه مطمئن شدم كه ابتدا به كارمندان خود حقوق مي‌دهيم. من شاهد بسياري از مشكلات ناشي از ايميل‌ها و همسران بودم. مثل بسياري از زن‌ها، از زمان بلوغ دست و پا مي‌زنم، و هيچ وقت به كسي نگفتم، مطمئناً نه پدر و مادرم. اين يك معامله بزرگ به نظر نمي‌رسيد، و من حتي نمي‌دانستم كه اشتباه بود، حتي در حالي كه اعتماد من را به خود جلب كرد و me بزرگ برايم آورد. من از همه بچه‌هاي خودم پرسيدم كه آيا آن‌ها تا به حال دست به دست هم داده‌اند يا به شكلي غير قانوني دست به دست هم داده‌اند يا نه، و وقتي همه اين حرف‌ها را مي‌زنند، خيالم راحت مي‌شود. به عنوان يك پدر، من هميشه به فرزندانم نگاه مي‌كردم، و بدون اينكه به آن‌ها بگويم چرا، به آن‌ها ياد دادم چطور assertively راه بروند، چگونه اعتماد به نفس داشته باشند، و چگونه بايد بلند شوند و به عقب هل دهند. ما حتي تمرين كرديم كه چطور با وقار تمام بدن يك فرد را از دسترس دور كنيم، و آن را بدتر كنيم، پس از اينكه Frances كاي -، by WangBut، واقعاً، من مي‌دانم كه اينجا فقط luck.But است كه جامعه ما بايد بيش از luck.This باشد. اين كشور ماست. همه ما به here.We تعلق داريم نبايد اجازه بدهيم به رفتار كم‌تر توسط كساني كه پدر can.My مي‌گويد كه اگر شما فرد خوبي باشيد، اين انتخابي شماست، اما بايد بدانيد كه شما رنج خواهيد برد و از ديگران استفاده خواهيد كرد. اين تنها قيمت يك فرد خوب است. من با پذيرفتن اين قيمت براي انجام كسب‌وكار مناسب هستم، پس بايد بگويم، چون مي‌دانم كه مي‌توانم it.But را كنترل كنم، من با فرزندانم موافق نيستم كه مجبور به انجام اين كار شوند.

ame انتخاب و پرداخت همان price.And ها به همين دليل است كه من با dog o - هوا بعد از سيل خانه‌ام را به آرامي كنار هم مي‌گذارم و فكر مي‌كنم كه چطور هر روز كمي بيشتر عادي است و چطور مي‌توانم بدون مزاحمت آب يا يخچال و يا هيچ كف آشپزخانه كار كنم ( ديشب ) بالاخره توانستم باز كنم ! ) . چقدر شانس آوردم كه حتي يك خانه , بيمه و كمي پس‌انداز براي كمك به تعميرات لازم دارم . قطعا اين كودكان و من tough و adaptable و قادر به انجام اين كار هستيم , اما زندگي روزمره هنگامي كه همه چيز درست عمل مي‌كند و در سمت راست آن , كار هنري را دوباره انجام مي‌دهم , بسيار آسان‌تر است . من تصميم مي‌گيرم كه آن را بازآرايي كنم , چند قطعه را از زمان قبلي عوض كنم , و بعضي از قطعاتي را كه براي مدت طولاني كنار گذاشته شده‌اند , به نمايش بگذارم . من وسايل مادي زيادي ندارم , اما يك هنر بزرگ دارم . بعد از being در مورد جهان , كار هنري را دوباره شروع مي‌كند , يك بيانيه جديد كه اين خانه من است , خانه من , جامعه من , محل من . من به اينجا تعلق دارم . من انتخاب مي‌كنم كه به here.Foll ow NBC در فيس بوك , تويي‌تر , اينستاگرام


منبع
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.